چگونه با استفاده از تحلیل تکنیکال به سود برسیم؟

1402/05/31 | 17 |

چگونه با استفاده از تحلیل تکنیکال به سود برسیم؟

تحلیل تکنیکال یک روش برای پیش‌بینی جهت و تغییرات قیمت در بازارهای مالی است. با استفاده از تحلیل تکنیکال، شما می‌توانید با بررسی الگوها، نمودارها، شاخص‌ها و داده‌های تاریخی قیمت‌ها، به تصمیم‌گیری هوشمندانه در مورد خرید و فروش در بازار فارکس بپردازید. تحلیل تکنیکال یک تخصص معاملاتی است که به منظور ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها و شناسایی فرصت‌های معاملاتی با تحلیل روند‌های آماری جمع‌آوری‌شده از فعالیت‌های معاملاتی مورد استفاده قرار می‌گیرد، مانند حرکت قیمت و حجم معاملات. به عکس از تحلیل اساسی که سعی دارد ارزش یک اوراق بهادار را بر اساس نتایج تجارتی مانند فروش و سود برآورد کند، تحلیل تکنیکال بر روی مطالعه قیمت و حجم تمرکز می‌کند. برای بهره‌برداری از تحلیل تکنیکال و به‌دست آوردن سود در بازار فارکس، مراحل زیر به کمک شما می‌آیند:

1. مطالعه و آموزش: برای شروع، نیاز است تا با اصول تحلیل تکنیکال و نحوه استفاده از ابزارهای مختلف آشنا شوید. می‌توانید منابع آموزشی مربوط به تحلیل تکنیکال را مطالعه کنید و به دوره‌های آموزشی مرتبط با این حوزه مراجعه کنید.
2. استفاده از نمودارها: نمودارها از ابزارهای اصلی تحلیل تکنیکال هستند. می‌توانید نمودارهای قیمت را در دوره‌های زمانی مختلف (مانند نمودارهای روزانه، هفتگی و ماهانه) بررسی کنید تا الگوها و سیگنال‌های مختلف را شناسایی کنید. الگوهای متداول مانند سه‌شیروانی، سرشانه و دو شمعی می‌توانند به عنوان ابزارهای شناسایی ورود و خروج از معامله مورد استفاده قرار گیرند.
3. استفاده از شاخص‌ها: شاخص‌ها می‌توانند به شما در تحلیل بازار کمک کنند. شاخص‌ها مبتنی بر محاسبه‌های آماری قیمت و حجم بازار هستند. به عنوان مثال، شاخص قیمت نسبت به درآمد (P/E) و شاخص قدرت نسبی (RSI) می‌توانند برای تشخیص وضعیت بازار و نقاط ورود و خروج استفاده شوند.
4. مدیریت ریسک: مدیریت ریسک یکی از جنبه‌های مهم تجارت در بازار فارکس است. باید روش‌های مدیریت ریسک مختلفی را اعمال کنید تا در صورت عدم صحت پیش‌بینی‌های خود، خسارات حداقلی را تحمل کنید. مثلاً می‌توانید تعیین کنید که حجم معاملات را به نسبت معینی از سرمایه خود محدود کنید و یا تریلینگ استاپ-لاس (Trailing Stop-Loss) را برای محافظت در برابر نوسانات بازار استفاده کنید.
5. پیگیری و بررسی: پس از ورود به معاملات، مهم است که پیگیری کنید و نتایج عملکرد خود را بررسی کنید. می‌توانید از روزنامه‌های مالی و نرم‌افزارهای تحلیلی استفاده کنید تا نتایج خود را مورد ارزیابی قرار دهید و از اشتباهات گذشته یاد بگیرید.

باید به یاد داشته باشید که تحلیل تکنیکال هیچ گونه پیش‌بینی دقیق و مطلقی در مورد بازار فارکس ارائه نمی‌دهد. بازارهای مالی پویا هستند و تحلیل تکنیکال تنها یکی از ابزارهای موجود برای تصمیم‌گیری است. مطالعه و تجربه به همراه مدیریت ریسک می‌توانند در بهبود عملکرد شما در بازار فارکس مؤثر باشند. WaveBasis یک پلتفرم نرم‌افزاری مبتنی بر وب برای تحلیل تکنیکال و شناسایی خودکار الگوهای موجی می‌باشد. این پلتفرم از مجموعه‌ی نوآورانه‌ای از ابزارهای انحصاری برخوردار است که به ویژه برای تحلیل‌گران و معامله‌گران موجی طراحی شده‌ و دارای موتور پیچیده‌ی شناسایی الگو برای تعیین بهترین تلفیق‌ها با نتیجه‌گرایی می‌باشد. ابزارهای هوشمند منحصربه‌فرد به شناسایی فرصت‌های معاملاتی بالقوه با ریسک‌های معین کمک می‌کنند و همچنین کلیدهای مدیریت ریسک بر اساس الگوهای قیمتی را در زمان واقعی آزاد می‌کنند.

چگونه می‌توانم به‌طور پیوسته از تحلیل تکنیکال سهام سود کسب کنم؟

اگر نگرانید که تحلیل تکنیکال سهام خیلی پیچیده و تخصصی است و فکر می‌کنید که این کار تنها برای متخصصان و حرفه‌ای‌هاست، باید بگوییم که کاملا در اشتباهید! تحلیل تکنیکال به اندازه‌ای پیچیده نیست که تنها توسط متخصصان و افراد حرفه‌ای‌ انجام شود. هر کسی می‌تواند از تحلیل تکنیکال به عنوان یک روش برای کسب سود استفاده کند. در این مقاله، درباره‌ی اینکه چگونه می‌توانیم به‌صورت پیوسته از تحلیل تکنیکال سهام سود کسب کنیم، صحبت می‌کنیم.

زبان تحلیل تکنیکال

این دو کلمه می‌تواند تصاویر متعددی در ذهن شما ایجاد کند؛ مانند نمودارهای چند رنگی روی کامپیوترها، خطوط افقی و مورب، و منحنی‌ها در آن نمودارها، میله‌های رنگارنگ که بالا و پایین می‌روند، و نام سهام مورد علاقه‌ی شما که اخیراً معامله می‌کنید. اما پشت این نمودارها، همیشه داستان یک سهم خاص وجود دارد. این نمودارها به زبانی متفاوت صحبت می‌کنند که شما ممکن است نفهمیده باشید و این زبان به عنوان تحلیل تکنیکال شناخته می‌شود. تحلیل تکنیکال یک مهارت خواندن نمودار است. تحلیل تکنیکال مطالعه‌ی قیمت‌ها را که شامل مطالعه‌ی الگوها و ابزارهای مختلف سهم است، برای پیش‌بینی جریان فعلی و آینده‌ی قیمت سهم می‌باشد که این امکان را فراهم می‌کند که فرصت‌های معاملاتی مختلفی را شناسایی کنیم. تحلیل تکنیکال قابل اجرا در تمام ابزارهای قابل معامله، از جمله سهام، شاخص‌ها، کالاها، آتی و غیره است که قیمت آن‌ها می‌تواند تحت تأثیر عرضه و تقاضا قرار بگیرد.

استفاده از انواع مختلف شاخص‌های تکنیکال

همیشه باید یک ترکیب از 2 تا 3 نشانگر تکنیکال را انتخاب کنید. نباید فقط به یک نشانگر تکیه کنیم زیرا گاهی اوقات نشانگر به ما یک سیگنال نادرست می‌دهد. باید به‌ یاد داشته باشیم که نشانگرهای تکنیکال تنها حرکت‌های قیمتی را تایید می‌کنند. این سیگنال‌های نادرستی که از طرف این نشانگرها داده می‌شوند، می‌توانند با استفاده از اقدامات قیمت و دیگر نشانگرهای تکنیکال رد شوند. در صنعت، صدها الگو و سیگنالی که توسط محققین برای حمایت از معاملات تحلیل تکنیکال توسعه یافته‌اند، وجود دارد. تحلیل‌گران تکنیکال همچنین چندین نوع سیستم معاملاتی توسعه داده‌اند که به آن‌ها کمک می‌کند تا پیش‌بینی کنند و بر اساس جنبش‌های قیمتی معامله کنند. برخی از شاخص‌ها اصولاً بر تشخیص جریان بازار کنونی تمرکز دارند، شامل نواحی حمایت و مقاومت، در حالی که دیگران بر تعیین قوت یک جریان و احتمال ادامه آن تمرکز دارند. شاخص‌ها و الگوهای نموداری متداول شامل خطوط روند، کانال‌ها، میانگین‌های متحرک و شاخص‌های شتاب هستند. به طور کلی، تحلیل‌گران تکنیکال به انواع گسترده از شاخص‌ها نگاه می‌کنند:

• جریان‌های قیمت
• الگوهای نمودار
• شاخص‌های حجم و شتاب
• سیگنال‌های آمیخته
• میانگین‌های متحرک
• نواحی حمایت و مقاومت
• پایه‌های فرضی تحلیل تکنیکال

شناسایی فرصت‌های معاملاتی با احتمال بالا

هر سرمایه‌گذاری می‌خواهد نشانگرهای معاملات با سود بالا را پیدا کند، اما چیزی که انجام نمی‌دهد، این است که نمی‌داند چگونه به جای نگاه به قیمت‌ها، به نشانگرها دفت کند. به‌جای دنبال کردن روند، برعکس پیش‌بینی‌های بازار را انجام می‌دهد و به‌جای مدیریت مناسب ریسک، بازی‌های بزرگی انجام می‌دهد چون معامله احساس خوبی به او می‌دهد. با یادگیری روان‌شناسی معامله کردن، پیدا کردن معاملات با سود بالا دشوار خواهد بود. یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای شناسایی فرصت‌های معاملاتی با سود بالا دنبال کردن روند است. در جهت بازار کلی معامله کنید. اگر به بالا می‌رود، باید خرید کنید و اگر به پایین می‌رود، باید بفروشید. هنگامی که قیمت در حال صعود است، باید پوزیشن با مدت طولانی‌تری داشته باشید و هنگامی که قیمت در حال نزول است، باید مدت کوتاه‌تری در موقعیت بمانید.

• روان‌شناسی معامله‌گری: روان‌شناسی معامله‌گری بسیار مهم برای تریدران است، زیرا تصمیم‌گیری‌های سریع آن‌ها اغلب به طور ناگهانی بین معامله‌ها حرکت می‌کنند. برای انجام این کار، آرامشی خاص لازم دارند. آن‌ها به انضباط نیاز دارند تا به برنامه‌های معاملاتی مطرح خود پایبند باشند و بدانند کی سودها و زیان‌ها را ثبت کنند.
• مدیریت مالی: مدیریت مالی عنصر مهمی در معاملات است که بعد از روان‌شناسی معامله‌گری می‌آید. اما معامله‌گران مبتدی اغلب از آن غفلت می‌کنند و تنها به تحلیل تکنیکال تمرکز می‌کنند. اما برای بقاء در بازار فارکس، باید اصول پایه‌ای بازار سهام را بدانید و برای مدیریت سرمایه، اقدام کنید.
• سرمایه: سرمایه عامل تعیین‌کننده‌ی معاملات ماست. هر چه بیشتر سرمایه داشته باشیم، امکانات بیشتری برای توسعه داریم و ریسک‌ها را می‌توانیم بهتر توزیع کنیم. سرمایه ما باید به همان شکلی که سرمایه تجارت است به‌حساب بیاید.

شناسایی الگوهای مهم چارت و میله‌ای در تحلیل تکنیکال

هر روز باید بین صدها فرصت معاملاتی و سیگنال ترید انتخاب کنیم و ترید خود را انجام دهیم. این حجم بالا معاملات به دلیل تأثیر عوامل گسترده‌ای بر بازار است. بنابراین استفاده از تحلیل تکنیکال برای موفقیت در معاملات با الگوهای شمع و سایر الگوها بسیار مهم است.

• الگوهای چارت یک بخش مهم از معاملات هستند. این الگوها تصویری واضح ارائه می‌دهند و همچنین به ما نشان‌های معاملاتی از جهت حرکت‌های آتی قیمت بازار می‌دهند. بهترین الگوها کسانی هستند که اساس راهبرد معاملاتی سودآور را تشکیل می‌دهند.
• شاخص RSI، حجم معاملات، سطوح حمایت و مقاومت این الگوها را تأیید می‌کند. الگوهای نمودار سهام نقش حیاتی در شناسایی شکست‌ها و تغییرات روند را دارند. این به این دلیل است که تاریخ عادت به تکرار دارد و بازارهای مالی هم از این قاعده مستثنی نیستند.
• بسیاری از سرمایه‌گذاران سهام‌ها را بر اساس اصول اساسی آن‌ها تحلیل می‌کنند. مانند درآمد، ارزش‌گذاری یا روندهای رو به رشد صنعت، اما عوامل اساسی همیشه در قیمت بازار نمایش داده نمی‌شوند، تحلیل تکنیکال سعی در پیش‌بینی حرکات قیمتی با بررسی داده‌های تاریخی، عمدتاً قیمت و حجم دارد.

این کار به معامله‌گران و سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا از تفاوت میان ارزش ذاتی و قیمت بازار بهره‌مند شوند و از تکنیک‌هایی مانند تحلیل آماری و اقتصاد رفتاری بهره ببرند. تحلیل تکنیکال به معامله‌گران کمک می‌کند تا بفهمند چه چیزی با توجه به اطلاعات گذشته، احتمال بیشتری دارد. اغلب سرمایه‌گذاران از هر دو تحلیل تکنیکال و اساسی برای تصمیم‌گیری استفاده می‌کنند.

نکات مهم تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال، یا استفاده از نمودارها برای شناسایی سیگنال‌های معامله و الگوهای قیمت، در ابتدا ممکن است دشوار به نظر برسد. مبتدیان باید ابتدا درک کنند که چرا تحلیل تکنیکال به عنوان یک پنجره به روان‌شناسی بازار کار می‌کند تا فرصت‌های سودآور را شناسایی کنند. بر روی یک رویکرد معاملاتی خاص تمرکز کنید و یک استراتژی انضباطی توسعه دهید که بتوانید بدون اینکه احساسات یا تردیدها جلوی آن را بگیرد، دنبال کنید. یک کارگزار پیدا کنید که به شما کمک کند تا برنامه‌ی معاملاتی خود را به صرفه و با قیمت مناسب اجرا کنید، در عین حال ارائه‌دهنده‌ی یک پلتفرم معاملاتی با مجموعه‌ی مناسبی از ابزارها که نیاز خواهید داشت، باشد.

انتخاب رویکرد مناسب برای تحلیل تکنیکال

در کل، دو روش مختلف برای نگریستن به تحلیل تکنیکال وجود دارد: رویکرد بالا به پایین و رویکرد پایین به بالا. اغلب، معامله‌گران کوتاه‌مدت از رویکرد بالا به پایین استفاده می‌کنند و سرمایه‌گذاران بلندمدت از رویکرد پایین به بالا. علاوه بر این، پنج مرحله اصلی برای شروع به تحلیل تکنیکال وجود دارد.

• رویکرد بالا به پایین

  رویکرد بالا به پایین یک تحلیل ماکرواقتصادی است که ابتدا به کل اقتصاد می‌نگرد و سپس به اوراق بهادارهای فردی تمرکز می‌کند. معامله‌گران در این رویکرد ابتدا به اقتصادها، سپس به بخش‌ها و سپس به شرکت‌ها در صورت سهام نگاه می‌کنند. معامله‌گرانی که از این رویکرد استفاده می‌کنند، تمرکزشان بر روی سودهای کوتاه‌مدت است نه ارزیابی‌های بلندمدت. به عنوان مثال، یک معامله‌گر ممکن است به سهامی علاقه‌مند باشد که از میانگین متحرک ۵۰ روزه خود خارج شده‌ است و به‌ عنوان یک فرصت خرید محسوب می‌شود.

• رویکرد پایین به بالا

  رویکرد پایین به بالا بر روی سهام‌های فردی تمرکز دارد. این شامل تحلیل یک سهم است که از نظر اساسی به نقاط ورود و خروج پتانسیل دارد. به عنوان مثال، یک سرمایه‌گذار ممکن است سهمی ارزشمند را در روند نزولی پیدا کند و از تحلیل تکنیکال برای شناسایی نقطه ورود خاصی که احتمالاً به پایان رسیدن نزولی را نشان می‌دهد، استفاده کند. آن‌ها در تصمیم‌گیری‌هایشان به دنبال ارزش هستند و قصد دارند نگاهی بلندمدت به معاملات خود داشته باشند.

علاوه بر این، انواع مختلفی از معامله‌گران ممکن است ترجیح دهند از انواع مختلفی از تحلیل تکنیکال استفاده کنند. معامله‌گران روزانه ممکن است از خطوط روند ساده و نشانگرهای حجم برای تصمیم‌گیری استفاده کنند، در حالی که معامله‌گران سوینگ یا پوزیشن ممکن است از الگوهای نمودار و نشانگرهای تکنیکال استفاده کنند. معامله‌گرانی که الگوریتم‌های خودکار توسعه می‌دهند، ممکن است نیازهای کاملاً متفاوتی داشته باشند که از ترکیب نشانگرهای حجم و نشانگرهای تکنیکال برای اتخاذ تصمیمات استفاده می‌کنند.

1. انتخاب یک روش یا توسعه‌ی یک سیستم معاملاتی

   مرحله اول، شناسایی یک روش یا توسعه‌ی یک سیستم معاملاتی است. به عنوان مثال، یک معامله‌گر مبتدی ممکن است تصمیم بگیرد که یک روش معاملاتی مبتنی بر عبور میانگین‌ها را دنبال کند که در آن دو میانگین متحرک (۵۰ روزه و ۲۰۰ روزه) حرکت قیمت یک سهم خاص را پیگیری می‌کنند. برای این روش، اگر میانگین متحرک کوتاه‌مدت ۵۰ روزه بالاتر از میانگین متحرک بلندمدت ۲۰۰ روزه قرار گیرد، این نشان‌دهنده‌ی روند قیمت صعودی است و یک سیگنال خرید ایجاد می‌شود. برعکس، این اتفاق برای سیگنال فروش رخ می‌دهد.

2. شناسایی اوراق بهادار

   همه‌ی سهام یا اوراق بهادار با روش فوق سازگار نخواهند بود، این روش برای سهام‌های با نقدینگی بالا و نوسانات بیشتر، به جای سهام‌های با نقدینگی کمتر یا پایدار مناسب است. سهام‌ها یا قراردادهای مختلف ممکن است نیاز به انتخاب پارامترهای مختلف داشته باشند، در این مورد، میانگین‌های متحرک مختلف مانند میانگین متحرک ۱۵ روزه و ۵۰ روزه مناسب است.

3. پیدا کردن کارگزاری مناسب

   حساب معاملاتی مناسب را کسب کنید که نوع اوراق بهادار انتخاب شده را (مانند سهام عادی، سهام پنی، فیوچرها و...) پشتیبانی کند. باید امکانات مورد نیاز برای پیگیری و نظارت بر شاخص‌های تکنیکال انتخاب شده را ارائه دهد و در عین حال هزینه‌ها را پایین نگه‌دارد تا از کاهش سود جلوگیری شود. برای روش فوق، حساب ساده‌ای با میانگین‌های متحرک بر روی نمودارهای شمعی کار خواهد کرد.

4. پیگیری و نظارت بر معاملات

   معامله‌گران ممکن است به میزان مختلفی از امکانات نیاز داشته باشند که بستگی به روش معاملاتی آن‌ها دارد. به عنوان مثال، معامله‌گران روزانه به حساب بازاریابی نیاز دارند که به امکان دسترسی به نقل‌قول‌های سطح دوم (Level II) و دیدنی بورس اجازه دهد. اما برای مثال بالا، یک حساب ساده ممکن است به عنوان گزینه‌ی پرهزینه‌تر ترجیح‌ داده شود.

5. استفاده از نرم‌افزارها یا ابزارهای اضافی

   ممکن است ویژگی‌های دیگری نیاز باشد تا عملکرد را به حداکثر برسانیم. برخی از معامله‌گران ممکن است به هشدارهای تلفن همراه یا دسترسی به معامله‌گری در حال حرکت نیاز داشته باشند، در حالی که دیگران ممکن است از سیستم‌های معامله‌گری خودکار استفاده کنند تا معاملات را به نیابت از خود اجرا کنند.

نکات و عوامل خطر

معامله‌گری می‌تواند چالش‌برانگیز باشد، بنابراین اهمیت دارد که علاوه بر نکات فوق به این موارد نیز دقت کنید:

• درک منطق و ریشه‌یابی اصلی پشت تحلیل تکنیکال
• برگزاری آزمایش‌های بازگشتی بر روی استراتژی‌های معاملاتی برای دیدن عملکرد آن‌ها در گذشته.
• تمرین معامله‌گری در حساب آزمایشی قبل از متعهد شدن به سرمایه‌گذاری واقعی.
• آگاهی از محدودیت‌های تحلیل تکنیکال برای جلوگیری از شکست‌های ناگهانی‌ هزینه‌بر.
• در نظر داشتن مسائل مربوط به مقیاس‌پذیری و نیازهای آینده.
• تلاش برای ارزیابی ویژگی‌های یک حساب معاملاتی با درخواست آزمایش رایگان.
• شروع کوچک در ابتدا و گسترش آن با بهبود تجربه.

برخی از استراتژی‌های خوب تحلیل تکنیکال چیست؟

بیشتر تحلیل‌گران مبتدی به چندین شاخص متمرکز می‌شوند، مانند میانگین‌های متحرک، شاخص نیروی نسبی (RSI) و شاخص MACD. این معیارها می‌توانند کمک کنند تا تعیین کنند که آیا یک دارایی خریداری شده یا فروخته‌شده است و از این رو احتمالاً با یک معکوس مواجه خواهد شد. برای یادگیری تحلیل تکنیکال روش‌های متعددی وجود دارد، از جمله از طریق کتاب‌ها و دوره‌های آنلاین. پس از ایجاد یک پایه‌ی قوی، می‌توانید مهارت‌های معامله‌گری خود را از طریق معاملات مجازی (Paper Trading) آزمایش کنید.

آیا می‌توان با تحلیل تکنیکال پول درآورد؟

اگرچه امکان کسب درآمد از تحلیل تکنیکال وجود دارد، اما برای استفاده سودمند از استراتژی‌های نموداری نیاز به درجه بالایی از تخصص و پیچیدگی وجود دارد. معامله‌گران فردی باید از خودکنترل قوی استفاده کنند و از معاملات عاطفی خودداری کنند. همچنین، آن‌ها باید مقدار کافی سرمایه‌ی اولیه داشته باشند تا پس از چند معامله‌ی ناموفق به سرمایه‌شان آسیب نزنند. بسیاری از سرمایه‌گذاران هنگام تصمیم‌گیری درباره‌ی سرمایه‌گذاری از هر دو تحلیل اساسی و تکنیکال بهره می‌برند زیرا تحلیل تکنیکال به پرکردن خلاهای دانش کمک می‌کند. با توسعه‌ی فهم از تحلیل تکنیکال، معامله‌گران و سرمایه‌گذاران می‌توانند بازده‌های خود با ریسک تعدیل‌شده در بلندمدت را بهبود بخشند، اما مهم است که این تکنیک‌ها را قبل از متعهد شدن به سرمایه‌گذاری واقعی فهمیده و تمرین کنند تا از اشتباهات هزینه‌بر جلوگیری کنند.

فهم تحلیل تکنیکال

ابزارهای تحلیل تکنیکال برای مطالعه نحوه‌ی تأثیر عرضه و تقاضای یک اوراق بهادار بر تغییرات قیمت، حجم معاملات و ولاتیلیته ضمنی استفاده می‌شوند. این روش بر این فرضیه کار می‌کند که فعالیت معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار، نشان‌دهنده‌های ارزشمندی از جهت جنبش‌های قیمتی آتی این اوراق بهادار هستند، هنگامی که با قوانین مناسب سرمایه‌گذاری یا معامله‌گری همراه شوند. در تحلیل تکنیکال اغلب برای تولید سیگنال‌های معاملاتی کوتاه‌مدت از ابزارهای نموداری مختلف استفاده می‌شود، اما همچنین می‌تواند به بهبود ارزیابی قدرت یا ضعف یک اوراق بهادار نسبت به بازار کلی یا یکی از بخش‌های آن کمک کند. این اطلاعات به تحلیل‌گران کمک می‌کند تا تخمین ارزش کلی آن‌ها را بهبود بخشند. تحلیل تکنیکال که به صورت کنونی می‌شناسیم، اولین بار توسط چارلز داو و نظریه داو در دهه‌ی 1800 معرفی شد. تحقیق‌گران برجسته‌ای از جمله ویلیام پی همیلتون، رابرت ریا، ادسون گولد و جان مجی به اصول نظریه داو کمک کردند و به شکل‌دهی آن کمک کردند. در حال حاضر، تحلیل تکنیکال با شامل صدها الگو و سیگنال است که از طریق سال‌ها تحقیق، توسعه یافته‌اند.

استفاده از تحلیل تکنیکال

تحلیل‌گران حرفه‌ای اغلب تحلیل تکنیکال را به همراه دیگر اشکال تحقیقات استفاده می‌کنند. معامله‌گران خرده‌فروشی ممکن است تصمیمات خود را بر اساس کریت‌های قیمتی یک اوراق بهادار و آمارهای مشابه بگیرند، اما تحلیل‌گران سهام حرفه‌ای به ندرت تحقیق خود را تنها به تحلیل اساسی یا تحلیل تکنیکال محدود می‌کنند. تحلیل تکنیکال می‌تواند بر روی هر اوراق بهاداری که دارای داده‌های تاریخی معاملاتی است، اعمال شود. این شامل سهام، آتی‌ها، کالاها، اوراق بدهی ثابت، ارزها و دیگر اوراق بهادار است. در واقع، تحلیل تکنیکال در بازارهای کالاها و فارکس بسیار پراکنده‌تر است که در آن معامله‌گران بر روی جنبش‌های قیمتی کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند. تحلیل تکنیکال تلاش دارد تا جنبش‌های قیمتی ابتدایی اکثر ابزارهای قابل معامله را پیش‌بینی کند که معمولاً تحت تأثیر نیروهای عرضه و تقاضا قرار دارند. این شامل سهام، اوراق بهادار، آتی‌ها و جفت‌های ارزی است. تحلیل تکنیکال اغلب به تغییرات قیمتی اعمال می‌شود، اما برخی از تحلیل‌گران اعداد و ارقامی را به جای فقط قیمت مطالعه می‌کنند، مانند حجم معاملات یا اطلاعات باز معاملاتی. برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و اتخاذ تصمیمات سرمایه‌گذاری، دو روش اصلی مورد استفاده قرار می‌گیرند: تحلیل اساسی و تحلیل تکنیکال. تحلیل اساسی شامل تجزیه و تحلیل صورت‌های مالی شرکت برای تعیین ارزش حقیقی یک سهم است، در حالی که تحلیل تکنیکال فرض می‌کند که قیمت یک اوراق بهادار در حال حاضر همه اطلاعات عمومی در دسترس است. تحلیل‌گران تکنیکال تلاش نمی‌کنند تا ارزش حقیقی یک اوراق بهادار را اندازه‌گیری کنند، بلکه به جای آن از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی که نشان‌دهنده آن‌چه یک سهم در آینده خواهد کرد، استفاده می‌کنند.

محدودیت‌های تحلیل تکنیکال

بعضی از تحلیل‌گران و پژوهش‌گران علمی انتظار دارند که اثبات‌های بازار نشان دهد که نباید انتظار داشته باشند که هر گونه اطلاعات قابل عملیات در داده‌های قیمتی و حجمی تاریخی وجود داشته باشد؛ با این حال، به همین دلیل، اطلاعات اساسی کسب‌وکار نیز ارائه اطلاعات عملیاتی ندارد. این دیدگاه‌ها به عنوان شکل ضعیف و نیمه قوی از فرضیه بازارهای کارآمد شناخته می‌شوند. نقد دیگری از تحلیل تکنیکال این است که تاریخ خود را به طور دقیق تکرار نمی‌کند، بنابراین مطالعه الگوی قیمتی اهمیت زیادی ندارد و می‌توان آن را نادیده گرفت. قیمت‌ها به نظر می‌آید توسط فرضیه یک پیاده‌روی تصادفی بهتر مدل‌سازی می‌شوند. نقد سوم تحلیل تکنیکال این است که در برخی موارد کار می‌کند، اما فقط به این دلیل که تبدیل به یک پیش‌بینی خود‌به‌انجام می‌شود. به عنوان مثال، بسیاری از معامله‌گران تکنیک دستور متوقف‌کننده خود را زیر میانگین متحرک 200 روزه یک شرکت خاص قرار می‌دهند. اگر تعداد زیادی از معامله‌گران این کار را کرده باشند و قیمت سهم به این قیمت برسد، تعداد زیادی سفارش فروش می‌دهند که باعث کاهش قیمت سهم می‌شود و جنبش مورد انتظار معامله‌گران تایید می‌شود. انجمن CMT، بزرگ‌ترین مجموعه‌ی تحلیل‌گران شارتر که به صورت حرفه‌ای از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند در سراسر جهان را پشتیبانی می‌کند. مدرک تکنیکال مارکت شناسی (CMT) انجمن می‌تواند بعد از سه سطح آزمون که شامل نگاهی وسیع و عمیق به ابزارهای تحلیل تکنیکال است، بدست آید.

تحلیل‌گران تکنیکال چه فرضیه‌هایی دارند؟

تحلیل‌گران تکنیکال حرفه‌ای معمولاً سه فرض عمومی را برای این رشته پذیرفته‌اند. اول این که، مشابه فرضیه بازارهای کارآمد، بازار همه‌چیز را ارزیابی می‌کند. دوم، آن‌ها انتظار دارند که قیمت‌ها حتی در جنبش‌های تصادفی بازار، نشان‌دهنده جریان‌های قیمتی خواهند بود، بدون توجه به فرمان زمانی که دیده می‌شود. سوم، آن‌ها باور دارند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. این تکرارپذیری جنبش‌های قیمتی معمولاً به روحیه بازار نسبت داده می‌شود که براساس احساساتی مانند ترس یا هیجان به نسبت قابل پیش‌بینی است. به طور مفصل‌تر:

تحلیل تکنیکال بر مبنای سه فرضیه‌ی زیر است:

1. قیمت همه چیز را تخفیف می‌دهد: تحلیل‌گر تکنیکال به نمودارها اعتقاد دارد و به این باور است که بازار همیشه درست است. تحلیل‌گران تکنیکال عملکرد قیمتی خود بازار را مطالعه می‌کنند، به جای در نظر گرفتن همه‌ی عوامل اساسی شرکت؛ چون اعتقاد دارند که این عوامل قبلاً در تقاضا و عرضه‌ی سهم ارائه شده‌اند. تحلیل تکنیکال همه عواملی که بر قیمت تأثیر می‌گذارد از جمله عوامل اساسی، سیاسی و روان‌شناختی را نادیده می‌گیرد و تنها به این نگاه می‌کند که بازار چگونه به این عوامل پاسخ می‌دهد. تحلیل‌گر تکنیکال نمودارها را به همان روشی که یک پزشک اشعه ایکس را تحلیل می‌کند، تحلیل می‌کند.
2. قیمت‌ها با جریان حرکت می‌کنند و حرکات قیمتی کاملاً تصادفی نیستند: تحلیل‌گران تکنیکال به باور دارند که حرکت قیمتی تصادفی نیست و اگر قیمت‌ها همیشه تصادفی بودند، انجام معاملات با مطالعه تحلیل تکنیکال بسیار سخت خواهد بود. قیمت‌ها همیشه با یک جریان حرکت می‌کنند. معامله‌گران و سرمایه‌گذاران امیدوارند که در آغاز جریان صعودی خریداری کنند و هنگامی که جریان در نقطه‌ی بالایی خاتمه یابد، به قیمت بالا فروش کنند. تحلیل‌گر تکنیکال به این باور است که می‌توان جریان را شناسایی کرد، در ابتدا سرمایه‌گذاری کرد، جریان را دنبال کرد و با فروش در هنگام حرکت جریان پول به دست آورد. با مطالعه تحلیل تکنیکال، امکان شناسایی ماهیت جریان که آیا آن جریان صعودی، نزولی یا کند است، وجود دارد.
3. قیمت وقتی که تقاضا (خریدار) بیشتر از عرضه (فروشنده) است، بالا می‌رود و به عنوان جریان صعودی شناخته می‌شود. قیمت وقتی که عرضه (فروشنده) بیشتر از تقاضا (خریدار) است، پایین می‌رود و به عنوان جریان نزولی شناخته می‌شود. قیمت هنگامی که تقاضا (خریدار) با عرضه (فروشنده) برابر است، به صورت کند یا به صورت بازدهی نسبی (رنج) حرکت می‌کند و به عنوان بازار کند یا رنج‌یابی شناخته می‌شود. با شناسایی این سه جریان، می‌توان از آن‌ها برای کسب سود در بازار سهام استفاده کرد.

سخن آخر

در نهایت، تحلیل تکنیکال یک هنر است که نیازمند تمرین و تجربه است. اشتباهات و ضررها ممکن است رخ دهد، اما با پیشروی، تسلط بر تحلیل تکنیکال و استفاده هوشمندانه از ابزارهای مختلف، می‌توان به سود در بازار فارکس دست یافت. همچنین، همیشه منصفانه و واقع‌بینانه به نتایج نگاه کنید و از تجربیات خود برای بهبود استراتژی‌های خود استفاده کنید. جهت متخصص شدن در کسب سود با تحلیل تکنیکال و بهترین اموزش فارکس با آکادمی fx با ما همراه باشید.

---